یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نشکفته غزلی بر لب من پرپر شد

نشکفته غزلی بر لب من پرپر شد
شوری به دلم آمد، شعله شد و اخگر شد
آسان نبود گفتن، آسان نبود خفتن
مانند رگی کز غم، دلبسته خنجر شد
یک گیجی و منگی هست، حرفی که نشاید گفت
یک لکه خونین دل، نقش می و ساغر شد
من کهنه ترین هستم ، یا ناب ترین هستم
یک چله ز انگوران،یک قطره که گوهرشد
تسبیح تو شد ذکرم، مسحور تو شد فکرم
آشفته ترین سالک، یک قصه که آخر شد

سید قاسم موسوی

دوستت دارم‌ را در دل خود نگه داشتم

دوستت دارم‌ را
در دل خود نگه داشتم

نه دستی بود که بکارَد ،
نه خورشیدی بود که بتابد ،
نه رودی که آب دهد ،


آنقدر ماند؛
که خشک شد...

علیرضا تندیسه

تو مثل اون قویِ سپیدی

تو مثل اون قویِ سپیدی
که خوابیده توو برکه ی آب
چه ناز و تماشایی شدی
مثل عسل شیرینی و ناب

کنار تو بی خوابم و مست
ای که چشات قهوه و شراب
توو جغرافیای قلب تو
یه دریا عشقه نه سراب


آرمین محمدی

شعرهایم همه از توست

نه سهرابم
نه فروغ
نه دخترکِ پاییزی
من همان دخترِ داغِ تابستانم
شعرهایم همه از توست
که رویایِ منی.

آگرین یوسفی

سال نو مبارک

سلام
اسفند را
دود می کنیم
و به شادمانی با بهار
پیوندی دوباره می بندیم
تا با او سبز و شاداب بمانیم
و در مبارک باد شکوفه باران
عشق و امید را
در ریشه های فروردین می دوانیم ؛

              شاید نوبهار آغازی
              بر پایان اندوه هایمان باشد.

ایمان کاظمی