یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دنیا که کوچک نمی شود

دنیا که کوچک نمی شود
شهر هم هم نمی آید
اتاق هم قلک نمی شود
.
تنها
دل تو تنگ است


رضا پریشان شیدا

اگر هر صبح تورا بینم

اگر هر صبح تورا بینم
سبکبالم. سبکبالم
ببوسم
لب های شیرینت
ببیند دل
ترا دارم تورا دارم


محمد باقر انصاری

تنهایی را یاد بگیر

تنهایی را یاد بگیر تا معشوقه‌ی گاه‌گاه هیچ‌کس نباشی!

برای خودت ارزش قائل باش و اجازه نده برای کفایت تو حد و مرز تعیین کنند.

برای خودت کافی باش و نخواه که برای دیگران کافی باشی.

نخواه که دیگران تاییدت کنند و نخواه که دیگران تو را مدیون حضور گاه‌گاه خودشان بدانند

و بانیان بغض‌ها و شریک لبخندهای تو باشند!

تنهایی را یاد بگیر و تنهایی بگرد و دلخوشی را پیدا کن

و تنهایی امیدوار و هدفمند باش و تنهایی به بالاترین جایگاه‌های ممکن برس.

قدرت، در انسجام و ایمان درونی‌ست. منسجم باش و مؤمن و متعهد به توانمندی‌های خودت.

و دیگران را دوست داشته‌باش، اما به هیچ‌کس وابسته نباش.

از هیچکس جز خودت کمک نخواه و ایمان داشته‌باش که

خداوند حامی کسانی‌ست که روی پای همت و پشتکار خودشان ایستاده‌اند.

نرگس صرافیان طوفان

جان من را هم ببر، حتماً به دردت می‌خورد

جان من را هم ببر، حتماً به دردت می‌خورد
نازکی، سیمین‌بدن، آهن به دردت می‌خورد
چشم‌هایم را بیا بردار هر دو مال تو
در بلای آسمان، جوشن به دردت می‌خورد
نازنینا! یاد من را ذره‌ای همراه دار
در سفر یک دانه‌ی سوزن به دردت می‌خورد
در خیالت ذره‌ای از خاطراتم جای ده
گاه‌گاهی دانه‌ای ارزن به دردت می‌خورد
می‌روی حالا که از این خانه قدری صبر کن
«ان یکاد» چشم‌زخم من به دردت می‌خورد


شعر از: جواد مزنگی

خدا نقاشی‌ات کرد و به دیوار تماشا زد

خدا نقاشی‌ات کرد و به دیوار تماشا زد
خدا رنگ تو را روی تمام دیدنی‌ها زد

شب از چشمان تو فهمید برتر از سیاهی نیست
اگر مشکی نشد دریا به بخت خویشتن پا زد

خدا شیرینی نام تو را در آب‌ها حل کرد
از آن پس هر که عاشق گشت اول دل به دریا زد

بزرگی، مهربانی، بی‌دریغی، آن قدر خوبی
که حتی می‌توان گاهی تو را جای خدا جا زد!

دوباره شب شد و در من خیال شاعری گل کرد
دوباره از غزل‌هایم تب عشق تو بالا زد

غزل‌های مرا خواندند و صدها مرحبا گفتند
که زیر بیت ـ بیتش آفرینی از تو امضا زد

شعر از: مهدی عابدی

عشق ما صدایی شد

عشق ما
صدایی شد
در دهان پرنده ای
و به دور دستها رفت
و بین شاخ و برگ درختان
گم شد


بیژن جلالی

به خاطرت با همه قهر کردم

به خاطرت
با همه قهر کردم
حالا رفته ای
و من شبیه تکه ابری تنها شده ام
نمی بارم
آرام آرام
دق می کنم


محسن حسینخانی