یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ﮔﻔﺖ: ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﮐﺠﺎ ﻻﯾﻖ ﺑُﻮَﺩ؟ ﮔﻔﺘﻢ: به دل

ﮔﻔﺖ: ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﮐﺠﺎ ﻻﯾﻖ ﺑُﻮَﺩ؟ ﮔﻔﺘﻢ: به دل

ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺟﺰ اﯾﻦ ﺟﺎﯼ ﺩﮔﺮ، ﮔﻔﺘﻢ: به چَشم...

 هلالی جغتایی

نقش یک خنده پر رونق را، برلبم می بینی

نقش یک خنده پر رونق را، برلبم می بینی

جان من راست بگو از چه سبب

کوه اندوه مرا، تو ندیدی هرگز؟

دیگر امروز چه سود، به تو اندیشیدن

تو که رفتی ای کاش، همه خاطره هایت را نیز

با خودت می بردی

وای ای خاطره ها

 ای شیاطین عذاب آور شب

که سپردید مرا در غم و تنهایی و تب

بگذارید فراموش کنم

قصه هرچه که بود

قصه هر چه که رفت

و دگر باز نگشت


| امیر غریب |

درخت شَوَم

درخت شَوَم
بهار می‌شَوی
بر تَنم شکوفه زَنی؟

مرجان_پورشریفی

حسّ و حال همیشه دلتنگم

حسّ و حال همیشه دلتنگم
در بهاری کنارِ پاییز است
بی‌‌حساب و کتاب پیدا هست،
خانه از گرد عشق لبریز است


فاطمه خجسته

دیوانه جان! دیوانه ات را دوست میداری؟

دیوانه جان! دیوانه ات را دوست میداری؟
این خانه ای ویرانه ات را دوست میداری؟

ای نقل مجلس، ای شراب، ای شمع شب هایم
آیا تو هم پروانه ات را دوست میداری؟

آغوش من یک لانه ای هرچند تکراریست
گنجشککم این لانه ات را دوست میداری؟


از تو شراب و از من خسته چه می سازند؟!
انگور سرخم، دانه ات را دوست میداری؟

بیگانه ام از خویش و تو بیگانه تر از من
بیگانه جان! بیگانه ات را دوست میداری؟

ای جعد موهایت تمام کفر و دین من
این دست من، این شانه ات را دوست میداری؟

هرچند تکرار است اما باز می پرسم
دیوانه جان! دیوانه ات را دوست میداری؟

شفیع سالک