یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

می شود دستت را بگیرم

می شود دستت را بگیرم
و با وعده ی بهشت
رنج هایت را به جان بخرم؟
من از چشم هایت اشک شوق می خواهم
از لب هایت لبخند_بهاری
دوست داشتنت در سینه ی من
داستان ادامه داری ست
که خدا را به شگفتی وا داشته.

روشنک_آرامش

عیدِ من آن روز که نوروز شود

عیدِ من آن روز که نوروز شود
پیش من آیی و شبم روز شود

بهمن نوری قاضی کند

در محضر دوست

در محضر دوست
رندی غلط ‌ست
پیشکشی نیست جز
دل باران‌زده‌ای خاطرخواه..

نیلوفر_ثانی

من هرشب تا صبح بیدارم

 قهوه چشمانت

شیرینی نگاهت

دیگر چیزی نمی خواهم

من هرشب

تا صبح بیدارم

شعر میگویم

خیال می بافم.


((فهیمه اسعدی))