یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

خواستن تو نه شب که بلوری آنسوتر از رویاهاست

خواستن تو
نه شب
که بلوری آنسوتر از رویاهاست

چشم‌های تو
شعله‌هایی که می‌لرزند
در آیینه و باد
و صدای تو
ترانه‌ای
که در باز می‌کند
به تنهایی ِ آبی ِ ماه.


حسین صداقتی

قلبِ بی‌عشق

قلبِ بی‌عشق
صدفِ تنگدستی‌ست
در عمق ِ دریای طلا.

حسین صداقتی

نه ساعتی به وقت زمستان برای احساساتم وجود دارد

نه ساعتی به وقت زمستان

برای احساساتم وجود دارد

و نه ساعتی به وقت تابستان

برای شوق و شور من!

همه ی ساعت های دنیا

در یک زمان به صدا در می آیند

وقتی که قرار من و تو از راه می رسد

همه ی ساعت های دنیا

در یک زمان از صدا می افتند

وقتی که بارانی ات را برمیداری و دور می شوی!


| سعاد الصباح / ترجمه: وحید امیری |

لبخندت مدعی صلح بود برایم؛

لبخندت مدعی صلح بود برایم؛
ولی هر شب
در مصاف قشون چشم هایت
همچون آهوی زخمی و
شکست خورده از جنگ تحمیلی
پشت کمین عشق
به خاک می افتادم!


مرتضی سنجری

کاش همه آدمها شبیه درخت های خرمالو بودند

کاش همه آدمها
شبیه درخت های خرمالو بودند
مثل خرمالوهای رسیده حیاط مادر بزرگ
مثل عطر چای دارچین های صبح و عصر
مثل باران پاییز,مثل عود
مثل انار دانه دانه با گلپر
مثل موسیقی خش خش برگها
چیزهای خوب ساده اند
و تنها شنیدن اسمشان کافی ست
تا خوب شود حال دلت...


امیدوارم حال دلتون همیشه خوب باشه...❤

هرگز با هیچ قافیه ای ردیف نخواهد شد

هرگز با هیچ قافیه ای
ردیف نخواهد شد
کلام عاشقانه ای که
هر شب کنار ساحل برای ماه زمزمه می کرد؛
بیچاره لاک پُشت پیر
سالها عاشق صدف سر شکسته بود
نمی دانست او هم
در لاک شن های سالخورده فرو رفته
تا رد پای موج دریا را بوسه زند!


مرتضی سنجری