یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

او زخم میزد و من به همه میگفتم

او زخم میزد و من به همه میگفتم
در چشمانش معصومیتی بی مثال وجود دارد
علاقه آدم را احمق میکند ، شاید هم ناباور ...

من هرگز ضرورت اندوه را انکار نمیکنم،

من هرگز ضرورت اندوه را انکار نمیکنم،
چرا که میدانم هیچ چیز مثل اندوه روح را تصفیه نمی‌کند
و الماس عاطفه را صیقل نمی‌دهد.
اما میدان دادن به آن را نیز هرگز نمی‌پذیرم،
چرا که غم حریص است و بیشترخواه و مرز ناپذیر...
هر قدر که به غم میدان بدهی
میدان می‌طلبد و باز هم بیشتر و بیشتر...


نادر_ابراهیمی

+

آدمش را که پیدا کردید

آدمش را که پیدا کردید
همه را کنار بزنید و برایش جا باز کنید
مغز و قلبتان را از همه چیز خالی کنید 
و هیچ ترازویی برای مقایسه باقی نگذارید!
آنوقت اجازه بدهید
اجازه بدهید به چشم هایتان خیره شود
اجازه بدهید دستانتان را ببوسد
اجازه بدهید هرچقدر که دلش میخواهد، شما را به آغوش بگیرد.
اجازه بدهید پشت بند حرف هایتان ذوق کند، بگوید الهی بمیرم، الهی دورت بگردم و...
باور کنید، بی آنکه بفهمید وابسته میشوید
و عشق دوباره جان میگیرد!
زندگی زیست است 
نه فیزیک و ریاضی 
که انقدر قاعده و عدد و ماشین حسابی اش کرده اید!

" حامد رجب پور"

من آدم بدی نیستم ولی در وضعیت های خاص

من آدم بدی نیستم ولی در وضعیت های خاص
باید از خودم بپرسم، اگه یه آدم بد
جای من بود چیکار میکرد؟!

از آستین شعر می ترواد؛

از آستین شعر

می ترواد؛

عطری

برای افسردگی این عصر.

آدونیس



واژه هایم شمع هایی ست

واژه هایم

شمع هایی ست

که برای روشن کردن رویای تو

برمی افروزم

پرویز صادقی

بنویس اکنون کجاست رویامان کجاست؟

بنویس اکنون کجاست رویامان کجاست؟ کجاست بند بند استخوانمان کجاست؟

کجاست حرف های گمشده که می خواست گوش دنیا را کر کند

بنویس آزادی رویای ساده ای است که خاک هر شب در اعماق ناپیدایش فرو می رود

و صبح از حواشی پیدایش برمی آید و این زبان اگرچه به تلفظش عادت نکرده است

صدای هجی کردنش را آن سوی سکوت شنیده است.


محمد مختاری