یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

شنیدم مصرعی شیوا که شیرین بود مضمونش :

شنیدم مصرعی شیوا که شیرین بود مضمونش :
"منم مجنون آن لیلی که صد لیلاست مجنونش‌"

آن روی دوست داشتنم که بالا بیاید

آن روی دوست داشتنم که بالا بیاید
شک نکن
که "میبوسمت

با این همه مهر و مهربانی

با این همه مهر و مهربانی

دل می‌دهدت که خشم رانی

وین جمله شیشه خانه‌ها را

درهم شکنی به لن ترانی

در زلزله است دار دنیا

کز خانه تو رخت می‌کشانی

نالان تو صد هزار رنجور

بی تو نزیند هین تو دانی

دنیا چو شب و تو آفتابی

خلقان همه صورت و تو جانی

هر چند که غافلند از جان

در مکسبه و غم امانی

اما چون جان ز جا بجنبد

آغاز کنند نوحه خوانی

خورشید چو در کسوف آید

نی عیش بود نه شادمانی

تا هست از او به یاد نارند

ای وای چو او شود نهانی

ای رونق رزم و جان بازار

شیرینی خانه و دکانی

خاموش که گفت و گو حجابند

از بحر معلق معانی

تو قایقی پر از ماه

تو

قایقی پر از ماه

چه تنها با دریا

چه تنها با شب

در دوردست خیال من !


پرویزصادقی

هرلحظه خیال میکنم دارمَت...

هرلحظه
خیال میکنم دارمَت...
کنارِ خودم...
برایت چاى میریزم
نگاهت می کنم
اما
چاىِ را با خاطره ات
و نداشتنت را با عشقت
سر می کشم...!

فریده _توکلی