ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
رقصید
پر زد، رمید
از سر انگشت او پرید
[سکه]
گفتم: خط
پروانهٔ مسین
پرواز کرد
چرخید، چرخید
پرپر زنان چکید؛ کف جوی پر لُجن.
تابید، سوخت فضا را نگاهها
بر هم رسید
در هم خزید
در سینه عشقهای سوخنه فریاد میکشید:
ـ ای یأس، ای امید!
آسیمهسر بهسوی «سکه» تاختیم
از مرز هست و نیست
تا جوی پُر لجن
با هم شتافتیم
آنگه نگاه را به تن سکه بافتیم.
پروانهٔ مسین
آئینهوار! بر پا نشسته بود در پهنهٔ لجن!
و هر دو روی آن
خط بود
خطی بهسوی پوچ، خطی به مرز هیچ
اندوه لرد بست
در قلبوارهاش
و خنده را شیار لبانش مکید و گفت:
پس… آه، نقش شیر!؟
روئید اشک
خاموش گشت.
گفتم:
کُنام شیر لجنزار نیست، نیست!
خط است و خال
گذرگاه کرمها
اینجا نه کشتگاه عشق و غرور است
میعادگاه زشتی و پستیست.
از هم گریختیم
بر خط سرنوشت
خونابه ریختیم.
ما هر دو باختیم
ما هر دو باختیم.
نصرت رحمانی
ﻛﺎﺵ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺟﺎﻳﻲ ﺟﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ
ﻭ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﺑﺒﻴﻨﻢ ﻛﻪ
ﻧﻴﺴﺘﻢ!
ﻧﺎﻫﻴﺪ ﺳﻠﻄﺎﻧﻲ
#غزل_عارفانه
توی چشمان تو کنسرتِ هیاهو برپاست
دو غزل، قصّه ی رم کردنِ آهو برپاست...
در اشاراتِ شفابخشِ غزلخوانی ِ تو
حکمتِ شرقی و گفتار ارسطو برپاست
مجلسِ چشمِ تورا فرصتِ خاموشی نیست
دائما زمزمه ی جنبل وجادو برپاست
شب به شب می شکند شیشه ی سرشارِ غزل
شور آشفتگی و شورشِ گیسو برپاست
دف زنان، شب شکنان، رقص کنان، باده کِشان
دم به دم هوهوی مستانه ی یاهو برپاست
می توان طولِ جهان را نفسی آمد و رفت
تاکه در فاصله ی ما پُلِ ابرو برپاست
از فریباییِ تو یک سرِ مو پیدا شد
از ازل تا به ابد، فتنه ی آن مو برپاست..!
#یدالله_گودرزی (شهاب) #شاعران_معاصر ذ
مشکل شرعی ندارد بوسه از لبهای تو
میوهی بیرونزده از باغ، حق عابر است
محمد شیخی
ایـن توبــــــه کـــه در لحظه پشیمانـم از آن را
دیگر به شکستن چه نیازی که شکسته است