ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
زادن و پروردن،داشتن بدون تصاحب،عمل بی چشم داشت،راه نشان دادن و در پی تسلط بر نیامدن؛ این است فضیلت برتر.
تائو ته چینگ
جوشِ بهار رخنه به دیوار میکند
بیهوده باغبان درِ گلزار بسته است
#صائب_تبریزی
در استکان من غزلی تازه دم بریز
مشتی زغال بر سر قلیان غم بریز
هی پک بزن به سردی لبهای خسته ام
از آتش دلت ســــــــــــــر خاکسترم بریز
گیرایی نگاه تـــــــــو در حد الکل است
در پیک چشمهای ترم عشوه کم بریز
وقتی غرور مرد غزل توی دست توست
با این سلاح نظم جهان را به هم بریز
بانو! تبر به دست بگیر انقلاب کـــــــــــــــن
هرچه بت است بشکن و جایش صنم بریز
لطفا اگر کلافه شدی از حضــــــــور من
بر استوای شرجی لبهات سم بریز...!
برهنه قد کشیده در هجوم بادها درخت
ببین چه کرده تازیانه های باد با درخت
شبیه شاعری که در بغل گرفته ماه را
بلند می شود، بلند تا خودِ خدا درخت
اگر چه برگ و بار او میان باد گم شده است
نماز می برد چه سبز و خوش بهار را درخت
سری در آسمان، تنی ستاره در ستاره زخم
چگونه بایدش سرود، هان! شهید یا درخت!؟
اگر زمین و آسمان تمام یخ زده است باز
شروع می شود بهار از ستاره تا درخت
وقتی باد پردههای اتاق را به اهتزاز در میآورد
و مراعشق زمستانیات را به یاد میآورم
آن هنگام، به باران پناه میبرم تا به سرزمین دیگری ببارد
به برف، تا شهرهای دیگری را سفیدپوش کند
و به خدا، تا زمستان را از تقویمش پاک کند
چون نمیدانم بی تو، چگونه زمستان را تاب آورم
و مراعشق زمستانیات را به یاد میآورم
آن هنگام، به باران پناه میبرم تا به سرزمین دیگری ببارد
به برف، تا شهرهای دیگری را سفیدپوش کند
و به خدا، تا زمستان را از تقویمش پاک کند
چون نمیدانم بی تو، چگونه زمستان را تاب آورم