یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

حیف که روى تو غیرت دارم

حیف که روى تو غیرت دارم
وگرنه روسریت را از همین سطر
باز مى کردم
که همه ببینند
چه خیالى بافته ام
از موهات...


کامران_رسول_زاده

تو گنجشک ترین پرنده ى پنجره گى هامى

تو گنجشک ترین پرنده ى پنجره گى هامى
همین که با پرده کنار بیایم
پریده اى،
به قفس دل نبند
برگرد به لانه اى
که با دست هاى خودم ساخته ام...


کامران_رسول_زاده

مثل کوه پشت تو ایستاده‌ام،

مثل کوه
پشت تو ایستاده‌ام،
پشت سرت را نگاه نکن!
معشوق هر که دلت خواست باش...

کامران_رسول_زاده

دارم آخرین تکّه های خودم را دور می ریزم

دارم آخرین تکّه های خودم را دور می ریزم
راحت باش!
حالا دیگر می توانی
در من زندگی کنی...


کامران_رسول_زاده

تاریخ این شعر را عقب بکش! باید ببینمت...

خسته می شوم
از هفته گی ماه هام
از شنبه گی روزهام
تاریخ این شعر را عقب بکش!
باید ببینمت...


کامران_رسول_زاده

ازین فصل هاى مفصّل بگذریم

ازین فصل هاى مفصّل بگذریم
گل همیشه بهارم!
گل هاى پاییز
از این که فصل بعد بهار نیست
بى خبرند
وگرنه نمى پژمردم
از بى خبری ت...

کامران_رسول_زاده

بیا دست بکشیم

بیا دست بکشیم
تو از من
من از خودم
این‌‌طورى
هم تو به زندگى ات مى رسى
هم من مى میرم...


کامران_رسول_زاده

خسته ام مثل شهیدى

خسته ام
مثل شهیدى
که استخوانهایش هنوز
به وطن برنگشته
و کسى جز مادر
در انتظارش نیست
خسته ام
مثل جنگ ناتمامى که تمام شده
و از پشته هاى کشته هاش
خاکریزِ خون برآمده
بى آنکه کسى بداند
دشمن
کدامشان است...
خسته ام
مثل شاعر خسته اى که
که اواخر همین سطر
پایش را روى مین مى‌‌گذارد ...


کامران_رسول_زاده