ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
تاریخ ثبت نکرد
هجوم تو را به سیاهی غریبانه چشمانم
اما در برگی از قلبم
خواهم نوشت
اسیری تنم
در وسعت, سرزمین آغوشت را
چی ماه بخشنده
گفت اگر عاشقی
شاعر باش
شعری برایم بگو
گفتم
شاید هرگز در خیالت نیاید
دیده من به تماشای هیچ دریای بینا نگشته
جز چهره چی ماهِ تو
پاهایم تن هیچ ساحلی را نپیموده
جز فرش حریر راه تو
وصفی از موج ندانم
اما از موج موهای تو بسیار دانم
دل به هیچ دریای نزدهام
اما دل به تو دادهام
غرق هیچ دریای نگشتهام
اما غرق چشمان آبی تو گشتهام
حال
از این عاشق غرق شده , طلب شعر میکنی
دریا جان؟
چی ماه بخشنده
برگشتن تو
نفرت انگیز است
اما متحیرم
از این شور و اشتیاق
که می جوشد.
من شنیده بودم
که عشق, عقل را به صُلابه میکِشد,
اما نمیدانستم
نفرت را هم میکُشد.
چی ماه بخشنده
بعد رفتنت
تنها زورم به دفتر شعرم رسید
تن بی جانش را پاره پاره
و آتش به احساس خشکش کشیدم
دیگر یک مشت عاشقانه
در این خفقان سرد
به چه کار من میآید
چی ماه بخشنده
در جواب عاشقانه های تب دارم
نوشت:
بی تاب نباش
درست میشود.
غافل از این بود
که من از مرز جنون گذر کرده ام
چی ماه بخشنده
کاش می توانستم
کرکره افکارم را می کشیدم پایین
و مهر تعطیل بر لبانم
که در فکر های طویلم
بوسه از لبانت نمی چید
چی ماه بخشنده
چشمانم را که باز میکنم
تاریکی در اتاقم موج میزند
و شعله بی رمق فندکم
وحشت را به جانش میندازد
دود حجم اتاقم را پر می کند
و من در رویای تو معلقم
اما انگار این رویا نیست
که جای دستانت
سرنوشت سیگار
به دستم می دهد
و لب هایم به جای بوسه از سرخی گونه هایت
رخت سیاه به تن میکند
این انصاف نیست که به جای عطر موهایت
و تنش های تب دار تنت
تنهایی
در آغوشم رخنه کند
این خیال نیست
که من با موج موهایش خیال بافی میکنم
او به موهای بافته اش روبان عشق می بندد
این خواب نیست
که من هر روز به یادش سیگار دود میکنم
او برای دیگری
اسپند
ای عزیز تر از جان
ای یادت همیشه سبز
این محال است
محال
که یادم تو را فراموش شود
چی ماه بخشنده