یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

کنار پنجره پاییز

آری، پاییـــز نزدیک است.
اما پاییز که همیشه صدای خش‌خشِ
برگ‌ها در گذرها نیست! پاییز که
همیشه با بوی مهــر نمی‌آید!
پاییز گاهی در زیرسیگاریِ روی میز،
زیر انبوهی ازخاکستر است،
گاهی حوالی عطری تلخ
پشت یقه‌ی لباسی تا شده، گاهی هم
نم بارانی‌ست که گوشه چشمانت
می‌درخشد! گاهی قهوه‌ایست که
سر میرود،غذایی‌ست که ته می‌گیرد
و لبخندیست که بی‌بهانه بر لبانت
می‌نشیند. ساده بگویمت...
دلتنگ که باشی پاییز نزدیک است!

روزبه معین
عطر چشمان او

رویای کدام بهار را

رویای کدام بهار را
بی من
در آینه خندیدی
که من این همه پاییزم...

پاییز آمدست کــــه خود را ببارمت

پاییز آمدست کــــه خود را ببارمت

پاییز لفظ دیگر"من دوست دارمت"

بر باد می دهــم همـه ی بــود خویش را

یعنی تو را به دست خودت می سپارمت

باران بشو ، ببار بــه کاغذ ،سخن بگــو

وقتی که در میان خودم می فشارمت

پایان تو رسیده گل کاغذی من

حتی اگر خاک شوم تا بکارمت

اصرار می کنـــی کـــه مرا زود تر بگو

گاهی چنان سریع که جا می گذارمت

پاییز من ، عزیـــز غــم انگیز برگریـــز

یک روز می رسم و تو را می بهارمت!!!
سیدمهدی موسوی

تمام چیزهایی که دوست میدارم ،

تمام چیزهایی که دوست میدارم ،
از آن من نیست‌ ...
دریا از آن من نیست
پاییز از آن من نیست
عشقت از آن من نیست
تنها زخمم ،
از آنِ من است ...

غاده السمان ...

باور کن پاییز که می آید

باور کن پاییز که می آید
همین پیرمردهای تنها روی نیمکتهای پارک هم
به اولین عشقشان فکر می کنند
به دختری با موهای طلایی یا گیسوان سیاه
روسری خالدار یا شاید شالی پشمی
به حرفهایی که باید می گفتند
و نامه هایی که هیچ گاه به مقصد نمی رسد...

اذر است.....

اذر است.....
انارها ترک برداشته
خرمالوها را چیده اند
و من عاشقانه شما را
از پائیز خدا هدیه گرفتم
اهل هرجا که باشید
پائیزتان با من یکی ست
اگر خرمالوهای دستانتان گل انداخت
مرا به نوبرانه ای گس مهمان کنید ...
که دوستتان دارم ...

.پاییز پنجره‌ای‌ست

.پاییز پنجره‌ای‌ست
که از اتاق من
به هوای تو باز می‌شود...


#کامران_رسول‌زاده