یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

لحظه ی دیدار نزدیک است

لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام، مستم
باز می لرزد، دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم

های! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ

های، نپریشی صفای زلفکم را، دست
آبرویم را نریزی، دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است ..

مهدی اخوان ثالث

زندگی با ماجراهای فراوانش،

زندگی با ماجراهای فراوانش،
ظاهری دارد بسانِ بیشه ای بغرنج و در هم بافت
ماجراها گونه گون و رنگ وارنگ ست ؛
چیست اما ساده تر از این ، که در باطن
تار و پود هیچی و پوچی هم آهنگ است؟


اخوان_ثالث

اگر روزم پریشان شد فدای تاری از زلفش

اگر روزم پریشان شد فدای تاری از زلفش
که هر شب با خیالش خواب های دیگری دارم
مهدی اخوان ثالث

تو چه دانی که پسِ هر نگهِ ساده ی من...

تو چه دانی که پسِ هر نگهِ ساده ی من...

چه جنونی

چه نیازی،

چه غمی ست؟


"مهدی اخوان ثالث"

در میکده ام ؛ چومن بسی اینجا هست

در میکده ام ؛ چومن بسی اینجا هست
می حاضر و من نبرده ام سویش دست

باید امشب ببوسم این ساقی را
اکنون گویم که نیستم بیخود و مست


در میکده ام ؛ دگر کسی اینجا نیست
واندر جامم دگر نمی صهبا نیست

مجروحم و مستم و عسس میبردم
مردی ، مددی ، اهل دلی ، آیا نیست ؟

مهدی اخوان ثالث

او رفت؛ صبر رفت

او رفت؛
صبر رفت
و تحمل تمام شد،
از هم گسست
سلسله ی اختیار ما،
گفت از تو یاد میکنم
اما وفا نکرد
یادش به خیر
یار فراموشکار ما...


مهدی اخوان ثالث

من اینجا از نوازش نیز

من اینجا

از نوازش نیز

چون آزار ترسانم...

اخوان ثالث

لحظهٔ دیدار نزدیک است

لحظهٔ دیدار نزدیک است
باز من دیوانه‌ام، مستم،
باز می‌لرزد دلم، دستم...

مهدی اخوان‌ثالث