یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نادر از هند نبرد آنچه تو بردی ز دلم

نادر از هند نبرد آنچه تو بردی ز دلم
که تو مهری و مهاری و مهارت کردی ،
دلم ایران و تو اسکندر طایی
اطـوارزدی و سوختی و کشتی و غارت کردی !

مهدی_اخوان_ثالث

در آستان غروب

در آستان غروب
بر آبگون به خاکستری گراینده
هزار زورق سیر و سیاه می گذرد
نه آفتاب ، نه ماه بر آبدان سپید
هزار زورق آواز خوان سیر و سیاه
یکی ببین که چه سان رنگها بدل کردند
سپهر تیره ضمیر و ستاره ی روشن
جزیره های بلورین به قیر گون دریا
به یک نظاره شدند ...
در آن زمان که به روز
گذشته نام گذاریم ، و بر شب آینده
در آن زمان که نه مهر است بر سپهر ، نه ماه
در آن زمان ،‌دیدم
بر آسمان سپید ، ستارگان سیاه
ستارگان سیاه ، پرنده و پر گوی
در آسمان سپید تپنده و کوتاه

"مهدی اخوان ثالث"

او رفت و صبر رفت

او رفت و صبر رفت
و تحمل تمام شد
از هم گسست
سلسله ی اختیار ما
گفت از تو یاد میکنم
اما وفا نکرد
یادش به خیر
یار فراموشکار ما...

"مهدی اخوان ثالث"

نازم به چشم یار که تیر نگاه را

نازم به چشم یار که تیر نگاه را

بی جا هدر نکرد و به قلبم نشانه زد..

"اخوان ثالث"