بهلولوار فارغ از اندوه روزگار
خندیدهایم! ما به جهان یا جهان به ما
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
باز با گریه به آغوش تو برمی گردم
چون غریبی که خودش را برساند به وطن...
فاضل نظری
عشق یعنی دشمنی با خویشتن با این حساب
خواه با خود دشمنی کن خواه با من دوستی
ای دل ناباور من دیر فهمیدی که عشق
از همان روز ازل هم جرم نابخشوده بود
فاضل نظری
قافلهی عمر هست و حوصلهاش نیست
کیست که با زندگی کنار نیامد؟
فاضل نظری
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگریست
جای گلایه نیست! که این رسم دلبریست
هرکس گذشت از نظرت در دلت نشست
تنها گناه آینهها زودباوریست.
"فاضل نظری"