یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

توان گفتن آن راز جاودانی نیست

توان گفتن آن راز جاودانی نیست

تصوری هم از آن باغ ِ ارغوانی نیست!

 

پر از هراس و امیدم ، که هیچ حادثه‌ای

شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست

 

ز دست عشق به‌جز خیر، برنمی‌آید

وگرنه پاسخ دشنام مهربانی نیست

 

درختها به من آموختند فاصله‌ای

میان عشق زمینی و آسمانی نیست

 

به روی آینه پرغبار من بنویس

بدون عشق جهان جای زندگانی نیست

 

فاضل نظری

توان گفتن آن راز جاودانی نیست

توان گفتن آن راز جاودانی نیست

تصوری هم از آن باغ ِ ارغوانی نیست!

پر از هراس و امیدم ، که هیچ حادثه‌ای

شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست

ز دست عشق به‌جز خیر، برنمی‌آید

وگرنه پاسخ دشنام مهربانی نیست

درختها به من آموختند فاصله‌ای

میان عشق زمینی و آسمانی نیست

به روی آینه پرغبار من بنویس

بدون عشق جهان جای زندگانی نیست

 

فاضل نظری

تا ذره ای ز درد خودم را نشان دهم

تا ذره ای ز درد خودم را نشان دهم
بگذار در جدا شدن از یار جان دهم

همچون نسیم می گذرد تا به رفتنش
چون بوته زار دست برایش تکان دهم

دل برده از من آنکه ز من دل بریده است
دیگردر این قمار نباید زیان دهم

یعقوب صبر داشت و دوری کشیده بود
چون نیستم صبور چرا امتحان دهم

یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست
نفرین اگر تو را به تمام جهان دهم

فاضل نظری

هــــــم دعـــا کـن گره از کار تو بگشاید عشق

هــــــم دعـــا کـن گره از کار تو بگشاید عشق  
هــــــم دعـــا کــــن گره تـازه نیــــفزایـد عشق
قـایقـــی در طلـــب مـــوج بــــه دریـــا پیوست
بایـــد از مــــرگ نترســـــید ،اگـــــر باید عشق
عــــاقــبـت راز دلــــم را بــــه لبــــانـــش گفتم
شاید این بوسه به نفرت برسد ،شاید عشق
شـمع افــــروخــت و پــروانـــــه در آتش گل کرد
مــــی توان ســـوخت اگــر امـر بفرماید عشق
پیلــــه ی عشق مـــن ابــــریشم تنهایی شد
شـمع حـق داشت، به پروانه نمی آید عشق

" فاضل نظری"

تا در سر من نشئه ی دیوانه شدن بود

تا در سر من نشئه ی دیوانه شدن بود
هر روزِ من از خانه به میخانه شدن بود

یا سرخی سیبِ تو از آن جاذبه افتاد؟
یا در سر من پرسش فرزانه شدن بود!

یک بار نهان از همگان دل به تو بستیم
این عشق نه شایسته ی افسانه شدن بود

ای کلبه ی متروک فرو ریخته بر خویش
ویرانه شدن چاره ی بیگانه شدن بود؟!

مگذار از ابریشم من حلّه ببافند
در پیله ی من حسرت پروانه شدن بود

#فاضل_نظری

فرقی نمی‌کند چه برایم نوشته دوست

فرقی نمی‌کند
چه برایم نوشته دوست

دشنام داده است،
ولی دستخط اوست!

فاضل_نظری

چه کنم با چه کنم های دل بی هدفم!!

چه کنم

با چه کنم های

دل بی هدفم

"فاضل نظری"