یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یه مروارید تو دلِ ماهی

یه مروارید تو دلِ ماهی
یه ماهی تو دلِ نهنگ
یه نهنگ تو دلِ دریا
یه دریا تو مشتِ ماهیگیر
به ماهیگیر تو چنگِ صیاد
یه صیاد تو تورِ دنیا
یه دنیا تو کفِ مروارید
یه مروارید کفِ دریا
یه دریا و یه دنیا...!
یه نگین تو چشمِ سیمرغ
یه سیمرغ تو چنگِ کرکس
یه کرکس تو دلِ صحرا
یه صحرا تو دستِ شکارچی
یه شکارچی تو مشت تفنگدار
یه تفنگدار تو دامِ دنیا
یه دنیا تو کفِ نگین
یه نگین کفِ صحرا
یه صحرا و یه دنیا...!
یه نگین سرِ صحرا...!

یه مروارید تهِ دریا...!

عبدالمجید حیاتی

نمی دانم دوش در خواب گریستم

نمی دانم
دوش در خواب گریستم
یا خواب دیدم که می گریم.
هرچه بود
صبح زود
قطره‌ی اشک
بر گونه‌ام بود و نبود!


عبدالمجید حیاتی

بوسِ خدا صدا دارد

می گفت:
چوبِ خدا صدا ندارد
اما نمی دانست
بوسِ خدا صدا دارد
صدایی به وسعتِ هفت آسمان.

عبدالمجید حیاتی

هیچ سنگی شبیه دل نیست.

هیچ سنگی
شبیه دل نیست.
امان از دل هایی
که اسیرِ سنگ اند.
هیچ آینه ای
نمی شکند به خودی خود.
امان از سنگی
که شکارش
آینه ی دل است.


عبدالمجید حیاتی

بیا با من باش.

بیا در کنارم باش
تا از عطر نگاهت
مست شوم.
بیا با من باش
تا در عالم چشمانت
هست شوم.
بیا در من باش
تا در دریای وجودت
غرق شوم.
بیا در برم باش
تا در آتش احساست
خاکستر شوم.
بیا در آغوشم
تا ببخشم همه ی خود را
به بوسه ی لب هایت.
بیا در بستر خیالم
تا بشویم گناهِ را
در آبشار دست هایت.
بیا به دشت سینه ام
تا به خاک بسپارم

کوزه ی شکسته ی عطش را
در گلزار سینه ات.
بیا ای پریزاد رویاهای شیرین من.
بیا با هم
دو بال پرواز شویم
در آسمان آبی عشق.
بیا یکی شویم با هم
در هزاران افسانه ی رفته از یاد.
بیا یک روح شویم در هزار
در بوستان خشک نشسته بر باد.
بیا تا گره زنیم نفس هامان را
در زیر باران نهفته در تندباد.
بیا با من باش.
بیا...بیا...

عبدالمجیدحیاتی

عیادتِ نگاهِ من

عیادتِ
نگاهِ من

عبادتِ
چشمانِ
توست!

عبدالمجید حیاتی

در این دنیای پر فریب

در این دنیای پر فریب
که صحرایی است خشک
برای عشاقِ شیشه ای!
لیلیِ واقعیت
و مجنونِ حقیقت
به هم آمیختند
اما هرگز
به وصالِ معرفت
نرسیدند!

عبدالمجیدحیاتی

آنهایی که دوستت دارند

آنهایی که دوستت دارند
در قلبت رسوخ
و آنهایی که دوستشان داری
قلبت را سوراخ می کنند!


عبدالمجید حیاتی