یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گاهی اگر درمانده یا گاهی پرآشوبم

گاهی اگر درمانده یا گاهی پرآشوبم
تا حال و روز عشقمان خوب است من خوبم

تا عطر تو جامانده بر آغوش من ، دنیا
آنقدر ها جای بدی هم نیست محبوبم !

از چای در فنجان دلخواهم کنار تو
تا رقص با زیر و بم آهنگ مطلوبم

در سرکشی آموختم تسلیم بودن را
سر می گذارم بر همان پایی که می کوبم ...

باشـد بـــرو بـعــد از تـــو هـم مـن می تـوانـم

باشـد بـــرو بـعــد از تـــو هـم مـن می تـوانـم

سـرشـار از عـشـق و پــر از شـادی بـمـانــم

 

این اشک ها از شـوق یک فصل جدیـد است

دارم تـــو را از چـشـم هـایــم می تــکــانــم

 

حـالا رهـایــم از تـــو می خـواهــم از امــروز

قــدر تـمــام لـحـظـه هـایــم را بـدانــم

 

بــیـــزار بــودم از بـه امــیــد تــو بــودن

ایـنـکـه تــو مجـبـورم کـنـی شـاعـر بـمـانـم

 

یـادت می آیـد حـرف شـیـریـنـم تــو بـودی

مـثـل شکـر حـل می شدی در استکانـم؟

 

دیـدی چـگـونـه روی لـب هایـم تـرک خورد

شعـری که می شد از تـه قـلـبـم بخوانـم؟

 

بـاشـد بــرو حـالا کـه احـسـاسـی نـداری

بـاشـد بـرو بـعـد از تــو هـم مـن می توانـم   ...

 

"شیرین خسروی"

پنهان نکن نام مرا زیر زبانت

پنهان نکن نام مرا زیر زبانت
بگذار تا شیرین شود طعم دهانت


با خنده هایت شعله ور کن پیکرم را
خاکسترم را پخش کن روی لبانت


بگذارتا جاری شود سیلابی ازخون
از زخم پنهان مانده در اعماق جانت


دیگر کجا باید به دنبالت بگردم
دنبال ردی از نگاه مهربانت


من آن پرستویم که راهش را بلد نیست
می ترسم آخر گم شوم در آسمانت


شیرینم اما تلخ می دانم ولی تو
پنهان نکن نام مرا زیر زبانت


"شیرین خسروی"

ترسم که به پایان نرسانم رمضان را

عشق تو گرفت از تن من تاب و توان را
ترسم که به پایان نرسانم رمضان را


آه ای رطب دورترین شاخه چه می شد؟
شیرین کنم از شهد لبان تو دهان را


باید که به دادم برسد آن که به من داد
لبریز تراز ظرف دلم این هیجان را


تا چند فقط طوطی خوشخوان تو باشم
انکار کنم این غم حاجت به بیان را


یک بار به من گوش کن ای سنگ صبورم!
تا پر کنم از قصه ی تو گوش جهان را


آن وقت تو مال من و من مال تو باشم
با جذبه ی یک اخم برانم همگان را


"شیرین خسروی"