-
پر شده از سر بسم الله
یکشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1403 12:16
پر شده از سر بسم الله تا آخر سطر صفحه های تاریک دفتر زندگی ام بی ثمر ، پوچ و گران رفته ز من جوانی و صد طلب داره به من ، بچگی ام امید دارابی
-
السلام علیک یا صاحب الزمان
یکشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1403 12:14
-
تک درختی در اقیانوس جهنم به دنبال رشد است
یکشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1403 12:13
تک درختی در اقیانوس جهنم به دنبال رشد است غافل از اینکه ریشه در آتش دارد محمدحسین جلیل زاده
-
آمیزه ای از شور و شوق کودکی دارم
یکشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1403 12:12
آمیزه ای از شور و شوق کودکی دارم چون قطره ای که بر دل آینده می بارم دریایی از احساس های خیسم و یکسر بر شانه های ساحلی وحشی، وفادارم احمق ترین عاشق، که درگیر وفا بودم دیوانه، اما، ساده و بی ادعا بودم در منجلابی که خیانت موج میزد هم با چشم بسته،در پی بوی وفا بودم من احمقانه پای عشق تو، نشستم، یار بر اعتماد رفته از دست...
-
خدایاپناه مون باش
یکشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1403 12:10
-
مثل گلدون شکسته که نشسته لب ایوون
یکشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1403 12:07
مثل گلدون شکسته که نشسته لب ایوون مثل بغض تلخ بارون که خوابیده توی ناودون مثل آواز قناری تو یه زندون طلایی مثل دلتنگی عاشق که میباره ولی پنهون مثل رنگ آسمونی که آتیش زده به دامن مثل یه خورشید خاموش مثل سرمای زمستون مثل یه ساز قدیمی گوشهی دنج اتاقی که صدای خستهی اون دلا رو میکنه ویرون تو رو خواستن یه گناهه یه گناه بی...
-
این کهنه رواق از زمین کم شده است
یکشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1403 12:06
این کهنه رواق از زمین کم شده است از سنگینی بار زندگی خم شده است هر برگ ز اوراق زرین دفتر عشق آثار خونین دلی و اسیر غم شده است بر گنجینه دل قفل زدم دیگر بار،زیرا اسرار نهفته افشاء وهمه فهم شده است عبدالمجید پرهیز کار
-
یک روز میایی که من دیگر دچارت نیستم
یکشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1403 12:03
یک روز میایی که من دیگر دچارت نیستم لبریزم ازدلدادگی چشم انتظارت نیستم با اینکه در افکار من لیلای دیگر بوده ای اکنون به صحرای جنون مجنون زارت نیستم تو پیش من بودی ولی با فکر خامی ناگهان دل را شکستی بی گمان گفتی که یارت نیستم مشتاق دیدارم نباش ،دنبال آثارم نباش درفکر دیدارم نباش ،من وامدارت نیستم بستی دو چشمی را که من،...
-
چرا زرد و دلگیر و پژمرده ایی
یکشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1403 12:02
چرا زرد و دلگیر و پژمرده ایی دریغی و افسوس و افسرده ایی نشستی لب پنجره بیقرار تو از عشق واحساس دل برده ایی منوچهربرون
-
تو هم برو.
یکشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1403 12:00
تو هم برو. اگر بمانی؛ دیگر آرزویی برایم نمیماند لیلا طیبی
-
گاهی آدم دلش جای دیگری را می خواهد
شنبه 29 اردیبهشتماه سال 1403 12:23
گاهی آدم دلش جای دیگری را می خواهد مثلا میان کتاب های قصه یا حتی نقاشی کودکی هایمان گاهی دلمان می خواهد دست دراز کنیم وسط نقاشی و ابرهای نرم بالای کوه ها را برداریم برای خودمان شاید گاهی دلمان بخواهد قدم بگذاریم به خانه دودکش دار پایین کوه با پرده های گلدارش... گاهی هم کنار دست کبری بنشینیم که اگر کتابش باز خیس شد...
-
در این دنیا تک و تنها
شنبه 29 اردیبهشتماه سال 1403 12:22
در این دنیا تک و تنها من در پی رویای فردا نمی خوام دیگه بسوزم به شوق عشق توی سرما اومدم دور از هیاهو سر کنم حال و هوا را پشت گوش بندازم آخر تموم آن دغدغه ها را عشق میخوام ازین پس با خودم تنها نمونم تا در این دیار غربت خودم و بی یار ندونم دیگه از دوری و غربت هنوز یه چشم انتظارم تو را خواب دیدم اما آغوشت را آرزو دارم...
-
السلام علیک یا صاحب الزمان
شنبه 29 اردیبهشتماه سال 1403 12:21
-
فردا مرا تا غروب سرخفام شهر بدرقه کن
شنبه 29 اردیبهشتماه سال 1403 12:18
فردا مرا تا غروب سرخفام شهر بدرقه کن صبح که میشود تو میمانی و شهر میماند و بازیگران دلباختهات من آرزوی داشتن تو را آنگونه که باید باشی به جا گذاشتمش جایی امن یک جا میان آدمها اینها همه تو را همینگونه که هستی دوستت میدارند و مرا همینگونه که هستم میرانند علیرضا غفاری حافظ
-
مهتابِ شبی، بلکه از آن خوبتری
شنبه 29 اردیبهشتماه سال 1403 12:17
مهتابِ شبی، بلکه از آن خوبتری از رقص ستارهها تو محبوبتری جذابتر از پرتو نوری... آری... از گرمیِ خورشید، تو مطلوبتری حسن عباسی
-
حال خوب
شنبه 29 اردیبهشتماه سال 1403 12:15
-
بادرود بجمع مردان آمدی ،مردانه باش
شنبه 29 اردیبهشتماه سال 1403 12:08
بادرود بجمع مردان آمدی ،مردانه باش گرپای عشقِ معشوق آمدی ،مردانه باش مَرد ومردانگی اسم مذکرنیست حاجیا گرزنی همپایه مَرد در نداری مردانه باش بدیدی شیر زن در رَه عشق و وطن چو مَرد در ره اَمن وطن آیی مردانه باش مرد آن نیست که بمو درریش ومردانگی مردان که نامردن دیدی ، ولی مردانه باش بگذر ازمن وحرف های رُک وراستم فُحش نده...
-
این منصفانه نیست که تنها بمانم و
شنبه 29 اردیبهشتماه سال 1403 12:03
این منصفانه نیست که تنها بمانم و حتا نشان آخری ات را ندانم و باران ببارد و تو نباشی کنار من بی تو در این مسیر ترانه بخوانم و این درد مزمنی است، بگویی به من، شما اسمت نیفتاده هنوز از دهانم و چشمت برای دیدن من اعتنا نداشت نذر نگاه توست من و دودمانم و در گوش دیگری نفست گرم شد، ولی لطفا به او نگو که دردت به جانم و...
-
خواب دیدم آمدی دنیایِ من مِهراب شد
شنبه 29 اردیبهشتماه سال 1403 11:50
خواب دیدم آمدی دنیایِ من مِهراب شد هدیه دادی رُز به چشمانم که دل سیراب شد موج می زد سازِ بی آلایشی در دیده ات محوِ پاکیِ دو چشمت گشتم و آن ایده ات کوثر قره باغی
-
حتی عروسک ها نمیدانند
شنبه 29 اردیبهشتماه سال 1403 11:40
حتی عروسک ها نمیدانند شاعر نمیشدم واژه های کدام شعر یتیم میشدند؟ فاضله هاشمی
-
یک روز می روم انگار نبوده ام
جمعه 28 اردیبهشتماه سال 1403 12:42
یک روز می روم انگار نبوده ام اما دلم برای تمامش تنگ می شد اگر دلی می ماند شاید هم بماند آریا ابریشمی
-
چه جادو می کند مویی که روی شانه افتاده
جمعه 28 اردیبهشتماه سال 1403 12:40
چه جادو می کند مویی که روی شانه افتاده نوازش کردنش چون حسرنی در شانه افتاده اگر هیزی کند بادی که میپیچد به موهایت بسوزاند مرا که در دل بیگانه افتاده تماشا کن غروری را که میافتد به پاهایت شبیه آجری که از تن یک خانه افتاده شدم تنها ترین آوازخوان دوره گردی که درون فال هر روزش زنی دیوانه افتاده شبیه شمع میسوزد کسی که...
-
السلام علیک یا صاحب الزمان
جمعه 28 اردیبهشتماه سال 1403 12:38
-
ای مرغ سحر ،رقم بزن،شاد دل مارا
جمعه 28 اردیبهشتماه سال 1403 12:37
ای مرغ سحر ،رقم بزن،شاد دل مارا دیداری آن وصالِ یارِ دل مارا دیدارِ آن یاری که زغیبتش کبیر است ای مرغ سحر،دیوانه ام...... دیوانه ترکن دلِ مارا......... لبریزسخن،شعرِ دلی کن حالِ مارا ای مرغِ سحر ،خوشی بباربر دل مارا شعری که زنوراست،نشیند دلِ مارا ای مرغ سحر باتوبه پرواز بیایم بر عرشِ خدایِ لایزالی،بیایم غافر که نوشته...
-
دیگه تو نیستی کنارم . خنده هام غم شدن انگار
جمعه 28 اردیبهشتماه سال 1403 12:34
دیگه تو نیستی کنارم . خنده هام غم شدن انگار مثل وقتایی که دستام یخ میشن رو تن گیتار میرسیم باز من و بارون به شب و بغضوخیابون همون جایی که هر روز گم میشد تنهاییامون میون دست من و تو آب میشد قلب زمستون صدامون جونه میزد گل میکرد خاطره هامون نفسم میگیره وقتی چشاتو دیگه ندارم بدون قند نگاهت همه جا من کم میارم گفته بودی که...
-
زندگی
جمعه 28 اردیبهشتماه سال 1403 12:33
-
نباشد به ایران تن من مباد
جمعه 28 اردیبهشتماه سال 1403 12:31
نباشد به ایران تن من مباد تو فردوسی ای مرد یزدان نهاد پی افکنده ای رزم و بزم زیاد بمانی چو ایران نامت سواد دریغ است ایران که ویران شود بماند و دوران پوران شود کنام پلنگان و شیران شود؟ بماند ایران و توران شود شهنامه سرودی و بسی مرد بزرگی سهرابم و رستم تو فرزند بزرگی فردوسی ایران تو سی سال سپردی هویت و این خاکمو بر کاخ...
-
شدم خسته من از پرخاش برگرد
جمعه 28 اردیبهشتماه سال 1403 12:14
شدم خسته من از پرخاش برگرد شده عمر به کل ای کاش برگرد کشیدی درد و غم ها را برایم ندیدم مثل تو نقاش برگرد حسین جلایری
-
سازیم به ساز دنیا سوزیم به عشق دنیا
جمعه 28 اردیبهشتماه سال 1403 12:12
سازیم به ساز دنیا سوزیم به عشق دنیا کوریم به حرص دنیا خوابیم به اذن دنیا... روح الله کیانی
-
چه خوب است بدونی
جمعه 28 اردیبهشتماه سال 1403 12:04
چه خوب است بدونی تو روز بارونی واسه دل تنگی هام تو باید بخونی بارون بارون بارون چه زیبای لطف آسمون تو زیبای از جنس بلور تمنای از جنس کهکشون چه خوب است بدونی تا عاشق نشی نتونی یه مرد آسمونی شب هجر جونی فقط با گریه باشه نتونی بتونی بدونی نتونی نشونی نشونم نشونم نشونی سیاوش دریابار