ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
در زیـر دست و پای شهر بی تفاوت ها
گم کرده است این نسل، رویای قشنگش را
هر وقت آمد از مسیر رفته برگردد
تردید کرد و داد تاوانِ درنگش را
آمد سراغی از کبوتر ها بگیرد، دید
دارد یکی پُر می کند اینجا تفنگش را
با شعر و انگیزه رهایی بر نمی گردد
باید بپوشد بار دیگر رخت جنگش را
نسلی که عمرش رفته و با حوصله دارد
چک می کند تاریخِ تولید فشنگش را
بر شیشه های عمر دیو و دد نشاند باز
یک روز خشم انقلابی وار سنگش را
با موجِ آخر از تنِ شن های این ساحل
باید به دریا بازگرداند نهنگش را
هر چند این باغ از کلاغ و جغد لبریزست
یک روز پیدا می کند سبزیِ رنگش را
محمدحسین ناطقی