یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

آمدی با دلبری هایت گرفتارم کنی روی شیدایی مرا پیوسته بیمارم کنی

آمدی با دلبری هایت گرفتارم کنی
روی شیدایی مرا پیوسته بیمارم کنی

بارها با عشوه هایت عاشقت کردی مرا
گر ترا با ما تعلق نیست چرا خارم کنی

داغ بی مهری مرا افسرده حالم کرده است
در خیالم مانده ای.هر شب توبیدارم کنی

عشق من در دل شکوفا بود تو پر پر کرده ای
با چنین کارت مرا با خاک آوار م کنی

همچو آتش در دلم روشن نمودی با فسون
ناز کردی تا مرا با آن خریدارم کنی

همچنان خواهی مرا سازی تو غمگین نازنین
هرچه در دنیا غم است بر روی رخسارم کنی

چون نسبم از دار دنیا هم ندارد جز توکس
از چه رویی بی وفا خواهی که آزارم کنی


شهربانو ذاکری دانا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد