یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

زمستان رو بـــــه پایان و بهاری پیش رو داریم

زمستان رو بـــــه پایان و بهاری پیش رو داریم
و بعد از لیـــــلِ دلتنگی نهاری پیش رو داریم

نترس از حرف شاه و شیب کم کـن از درونت ریب
یقیــــن دارم بهـــــارِ خوشگواری پیش رو داریم

تـــــو کــه از بند شب رستی بیا در کاسهٔ هستی
بنوشیم از سرِ مستی ، خمـــــاری پیش رو داریم

بیــــا تـــــا حجلـــــه بندـم از نهال سبـز بیداری
که بـــــر شاخه بـه باغ دل هزاری پیش رو داریم

سحــر آمد خـــدای ما ، دگـــــرگون شد هوای ما
صدایِ پــــایِ آبِ جـــــویباری پیش رو داریم

نمانـــــد از روز بـد یـــادی شکوفه زد گلِ شادی
خــــدا داند در این وادی چه کاری پیش رو داریم

بخوان بر شاخه ؛ ای بلبل که برخیزد ز جایش گل
و آبِ چشمه زنـــد غلغل ، بهاری پیش رو داریم...


مهرداد خردمند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد