یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تا خزان را چشم مشکین نوبهاران می‌کند

تا خزان را چشم مشکین نوبهاران می‌کند
باغ و بُستان و چمن را در بیابان می کند

دل بمیرد زلف جانان زندگانی می دهد
مرده دل را زنده کردن زلف جانان می کند

تا بریزد می به ساغر عالمی در میکده
با امیدی تا نگارم می گساران می کند

گردشی را چرخ گردون گرد گیسویش نهاد
تا به سویش میروم مارا به زندان می کند

عالمی در گردشی در تار گیسویش نهان
تار گیسویش چه زندانی به یاران می کند

نا به سامان باشد اینجا منتظر باشد وفا
تا که لیلا نابه سامان را به سامان می کند


امیر حسام دیناری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد