یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

آنجا که آدمِ روزگار

آنجا که آدمِ روزگار
اسیرِ یک نگاه‌ است
هابیل را وعده‌ی آتش می‌دهند.
و آنگاه که حوّای زمانه‌
دربندِ یک تارِ موست
قابیل را مژده‌ی حوری می‌دهند.
و من دیگر
نه از هابیلم نه از قابیلم.
نه از آدم نه از حوایم.
بهشتت را نمی‌خواهم امروز
زانکه جهنمت زیرِ پای من است فردا.


عبدالمجید حیاتی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد