یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

خلوتی می خواهم

خلوتی می خواهم
به کسی هیچ نگویم
 و بروم جایی دور
جایی دور تر از بیشه دور
خوب شوم خوب
غرق احساسی از جنس غروب
خون گرم باشم مثل جنوب
خوب تر از خواب دم صبح
خوب تر از چای دم عصر
بتوانم هواری بکشم
از ته دل ناله و زاری بکنم
بگریزم از همه کس‌
از همه نافرجامی ها
بی خبر از درد و غم و رنج
شادی را در پستویی پنهان کنم
گهگاهی بتوانم سر بزنم
جرعه ای از آن را سر بکشم
تا رخنه کند در دل
و غم دل بکند از دل من

بهنام بادپروا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد