یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ما روی یار را نه پندار دیده ایم

ما روی یار را نه پندار دیده ایم
در پرده آشکار رخ یار دیده ایم

ما در حریم  کعبه دل از نخست روز
روی نگار خویش پدیدار دیده ایم

با خضر همقدم شده با نوح همسفر
در بٌر و بحــــــر جلوه دلدار دیده ایم

صد مرغ دل به هر خم گیسوی یار خویش
در هر زمان اسیر و گرفتار دیده ایم

از خویشتن گذشته و خود چو عارفان
در کوی دوست محرم اسرار دیده ایم

ازبس که بار عشق و محبت کشیده ایم
کوه گران به دوش سبکبار کشیده ایم

پنداشت مدعی که چو نااهل مردمان
ما یار را به دیده پنـــدار دیده ایم

ما پرده خیال و گمان را دریده ایم
با چشم جـان تجلی انوار دیده ایم

ما در میان دایره عالـــــــم وجود
دلدار را چو نقطه پرگـار دیده ایم

ای مدعی تو مست شرابی و ما مدام
مستی از آن دو نرگس خمار دیده ایم

میگفت فروغی با چشم و جان و دل
ما روی یـار خویش پدیدار دیده ایم


سما فروغی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد