یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

زده شد تکانه ای ب دل غمگین من

زده شد تکانه ای ب دل غمگین من
اغوش تو شد پناهگاه گرم تنگین تن
می آید ان مغرب تاریک ب خوابم
هر روز و شبم چشم ب راهم
تا بیایی و ببینی که چ کردی
تو سرچشمه ی شیدایی و دردی
دادی بر باد آن دل بی جان جوان را
خود کردی بدی و زدی خنجر بدان را
خموشم خموشی در ره من سرا است
آن مترسک بیجان چرا چشم ب راه است
افسوسم شده ترانه ی زیستن
تکیه ام شده صدای اشک ریختن
در مکتب ما خوشی جایی ندارد
جفای یاران ما ب عالم ربطی ندارد
چو گوهری در دل اقیانوس شب
امید دارد و امیدش هست رب


بیتا عربنژاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد