یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

خواستم بیراهه روم

خواستم بیراهه روم
اما،
بازی زمانه نگذاشت...
ازکدامین رود
تادریای بی ساحل درشنزار قلبم پا گدارم
تا مرا دوباره در باغچه ی قلبت جا گذاری
کدام چپر را بازیابم در
پرچم گل ها بالا ببرم
نشان بی نشان...دلبری
تا خوشی و خوشبختی آغاز کند مرا

به کدام کویر دل ایمان می بری
ای سرافراز مغرور....

روحم آزاد می کنی در نهاد قلبم پا می گذاری
تا همیشه ی زندگی،،
هم‌نفس دورم...


مهتاب آقازاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد