یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

با قاصدک از حوصله ی باد مگویید

با قاصدک از حوصله ی باد مگویید
از محکمی لحظه ی فریاد مگویید
در جاده ی زندگی تب زده ی ما
گفتند،شما گفته‌ ی مازاد مگویید
ما ناشنواییم و کمی گنگ ،شما هم
با ناشنوا قصه ی ارشاد مگویید
تحریک شدیم از نفس‌ و مکر مداوم
اینگونه سخن در پی افراد مگویید
جز راه عزا نیست درین جاده دیگر
از پنجره ی بسته ز اعیاد مگویید
شیخ از نفس ماست که بر ملک فزاید
در مذبحه از رِقَتِ صیاد مگویید
در نامه ی بهمن که بود سوز مهیا
از گرمی تیر و شب مرداد مگویید
کشتند و دگر نیست کسی همنفس ما
با کشته دگر از هم و همزاد مگویید
باری چو نخواهید شود هجر فراگیر
در غلغله از پنجه ی بیداد مگویید
احساس سعید است که قد می کشد امروز
بس کرده ز حامی و ز امداد مگویید


سعید آریا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد