یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

بازهم غزل خوانی چشم تو

بازهم غزل خوانی چشم تو
رُک بگویم
دل دست تو دادم ،محرمم شو
مستم زِ نگاهت ،لُعبت دیرینم
باش کنارم بی نهایت،بختِ شیرینم
سایه ت پُر کرده یکجا کُل قلبم
بی تو هر مجلس و هرجا
چه سنگینست هر دَم
شاید اکنون بدانی
نقطه ی امنم در کُلِ جهانی
از شبیخون عشقت
طاقت صبرم تمامست دیگر
پس ببین حوالیِ دلم
ببین که چیست میلم
بندست به تار و پودت
بند بند وجودم


سروش جلالی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد