یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دارم تماشا میکنم عشق محالت را

دارم تماشا میکنم عشق محالت را
در فکر پروازی گشودی هردو بالت را

از ساحل تنهاییم پر میکشی اما
باید که مهمانم کنی گاهی خیالت را

ای کاش در این آخرین دیدار میدیدم
در قهوه چشمان نازت ، رازِ فالت را


آیینه ات بودم شکستی صفحه دل را
هر تکه ام باز از دلت پرسید حالت را

پرسیده بودی تا به کی من دوستت دارم
با بغض هم دادم جواب این سوالت را

گفتم که تا پایان هستی،  باز خندیدی
از گونه ات هرگز نخواهم برد چالت را


مهین خادمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد