یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گم شدی همچون دانه تسبیح

گم شدی
همچون دانه تسبیح
لای برگهای زرد پائیزی
هزار بار رد پایت را جوریدم
نه ...نیستی
انگار هزار سال نبوده ای
گامهایت که نامنظم شد
صدایت که به لکنت افتاد
انگشتانت که از لای انگشتانم سر خورد
همان لحظه
بند دلم پاره شد
پاره شد همچون بند تسبیح و تو گم شدی
گم شدی
همچون دانه تسبیح
میان هزاران برگ زرد پائیزی خاطراتمان...

مجید فخرائی مقدم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد