یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ای رخت به ز روضه رضوان

ای رخت به ز روضه رضوان
وی لبت به ز چشمه حیوان

ای وجود تو کان جود و کرم
منبع لطف و معدن احسان

سامع و باصر و علیم و حکیم
آگه از راز آشکار و نهان

هر که خورد از محبتت جامی
یافت چون خضر عمر جاویدان

که کند جز تو ای طبیب ازل
دردمندان عشق را درمان

ملکا کاخ رفعتت را نیست
بر سر راه بندگان دربان

ملکا در مقام بندگیت
خسرو و منعم و گدا یکسان

چشم جان تا عیان جمال تو دید
خاطر آسوده گشت دل ز گمان

آنکه از هستی تو هستی یافت
پشت پا زد به هستی دو جهان

همه عالم فروغ طلعت توست
همه هستند همچو جسم و تو جان

هر طرف بنگرم تورا بینم
نیستی یک دم از نظر پنهان

ملکا افتخارم این باشد
که منم بنده و تویی یزدان

حاجتم کن روا که محتاجم
ای پناه جمیع محتاجان

ای فروغی لب از سخن بر بند
وصف ذاتش کس از بشر نتوان


سمافروغی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد