یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

باید بروم بعد تو اینجا خبری نیست

باید بروم بعد تو اینجا خبری نیست
انگار در این کوچه دگر رهگذری نیست

باید بروم چشم به راه تو نمانم ..
وقتی که سفر هست ولی همسفری نیست

آنقدر به پای تو نشستم که شدم پیر
یکروز بیایی دگر از من اثری نیست

مثل غزلی ساکت و آرام و پر از درد
ای عشق .. چرا قافیه ها را ثمری نیست

ای مرگ .. بگو سایه ی همسایه کجا رفت
آنکس که شبم را به نگاهش سحری نیست ..

سید حمید حسینی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد