یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

اولِ راه نزن طعنه به باران برگرد

اولِ راه نزن طعنه به باران برگرد
چاره ای نیست به انبوهِ خیابان برگرد

لاله و یاس و شقایق همه با هم خوابند
نسترن باز به بالای گلستان برگرد

لبِ من جرعه ای از کامِ تو را نوشیده
ای چشمه به دامانِ بیابان برگرد

رنگِ موی تو مرا باز اهورایی کرد
قالبِ شعر به موهای پریشان برگرد

چند روزی است که از طالعِ خود بی خبرم
طالعِ من به خیالِ تهِ فنجان برگرد

عاقبت از قفسِ ذهنِ خود آزاد شدم
بوسه تصویرِ قشنگی است نگهبان برگرد


علی نصیری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد