یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

خیره بر چشمان زیبایت شدم من همچنان

خیره بر چشمان زیبایت شدم من همچنان
عاشقت گشتم توای دلبر بیا پیشم بمان

با دو چشمت ای صنم بنگر چه بلوا کرده ای
در نگاهت من همی بینم چو الماسی گران

آن دو چشمِِ نرگست دل را ربوداز سینه ام
همچو یعقوبی شدم از بهر یوسف ناتوان

رنگ چشمانت چنان حیران نماید قلب من
صد غزل بهرت سرایم چون که هستی مهربان

تشنه ام کز عشق سیرابم نما از مهر خود
میزنی بر جانم آتش دل تپد تا بی کران

جان فدایت می کنم نشکن دلم را دلبرم
در کنارم گر بمانی میشوم من شادمان

این نسیم از دل شکایت ها نماید دربرت
عشق پاکش رانماید هرزمان نزدت بیان

شهربانو ذاکری دانا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد