یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نشستم غصه خوردم حرف هایت پرپرم کرد و

نشستم غصه خوردم حرف هایت پرپرم کرد و
بریدم، دوختم، عشق آمد و کور و کرم کرد‌ و

مصرانه به پای عشق ماندم با خودم گفتم:
دلا یا شانس یا اقبال شاید باورم کرد و

ولی دیدم دو دل بودی، به رفتن فکر می کردی
نفس در سینه تنگ آمد، غمت خاکسترم کرد و

به سویت آمدم بال و پرم زخمی، خودم ویران
شدم از آشیان خسته رسیدن بدترم کرد و

تماشا کن غروبی را که رفت از دست پروازت
تماشا کن غم عشقت چه خاکی بر سرم کرد و

شبی گل کرده بودی در میان خاطرات من
شدم مهمان چشمانت؛ هوایت بهترم کرد و


معصومه بیرانوند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد