یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

برسایه ی آفتاب خودم می نشینم که

برسایه ی آفتاب خودم می نشینم که
تادرآن،نقش هزارلیلی کشم که دراز کشیده
نه بر مزار دیواردل شکسته ی تو،
که حتی نمی گذاری،پا گذارم جا پای کفش ت
وبرمزار ودیوار دل شکسته ات یک آن،آوارشوم
برو،پای رفتن اگر داری،بی چمدان
حال که باورت کردم،بردفترشعرم
هزارنقش می زنی...
دیگر نمی خواهم باشی ،
تو که در مزار گورهای خیالم نیز
مرده ای....


مهتاب آقازاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد