یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

بس که چشمانم

بس که چشمانم
خنده بر هر اشک زد،
نقش لبخند می کِشد
اشک روان بر شوره زار گونه ام،
شوق را گم می کنم
بر لعل سرخ یخ زده
طرح باران می شود
هر گفته ی ناگفته ام
در سکوت دست خوابیده به لالایی بغض
لنگ می گردد پای رفتن های دل،
زندگانی چون گِره،
کور شد بر تنم،
بس ز پیچ وتاب عشق،
رنگ داد بر سینه ام....


اعظم حسنی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد