یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

غمــزهٔ چشمانِ مستت می کُند دیوانه ام

غمــزهٔ چشمانِ مستت می کُند دیوانه ام
ماهــــرویم ؛ مهـــربانـم دلبــرِ مستانه ام

بی بهانــه؛ عاشقانــه؛ دوستت دارم عزیز
شب چراغِ خانــه ام شو لعبتِ جانانــه ام

عاشق و زارت شدم آخـــر گـرفتارت شدم
من خــریدارت شدم با این دلِ ویـرانه ام


رنگ مــوهایت شرابی طعم لبهایت عسل
خوشگل و نازم ؛ نگینم ؛ گوهر یکدانـه ام

روز و شب فکر و خیالم مردُمِ چشمان تـو
کی می آیی ماه من؛روشن کنی کاشانه ام

انتظارت می کُشد مجنونِ بی تقصیــــر را
عشوه داری ؛ ناز داری؛ لیلیِ افسانــــه ام

ساقیا ساغر بیاور می بـــریـــز از چشم یار
آنقـــدر باشد لبالب پــــر کند پیمانــه ام

لحظه ها را میشمارم بیقـــرارم بیقــرار...!
تو بیا و تکیه زن بـــر شانهٔ مـــردانــه ام

مهرداد خردمند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد