یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گمان کرده ایی که دلم با تو پر می زند

گمان کرده ایی که دلم با تو پر می زند
نشسته در لب آب و دوباره , سر می زند
دلم هوای تو داشت و به کس خبر دهد
برای وصل نشستن نیامده , که به سر می زند
هزار سر به سودای نگاه آتشینت
همه هزاره ها به هزار دشت , شرر می زند
با جفای یک نگاه به کنار , اما عشق

دوباره باز بسوی دلم بساط , دهر می زند
کمان زه به ابروی , نشان دادی دل
که این نشان برای دلبری ز میان , وتر می زند
هر آنچه گویی و من , بخوانمت یک دم
بیا و بنشین و بخور می , که ضرر می زند
خیال من به تو بود آشنا ولی
برای یک ستاره در شب , سحر می زند

بهنام پاشازانوس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد