یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گـشت, عشقت به دلـم دلبرک از روز ازل

گـشت, عشقت به دلـم دلبرک از روز ازل
نتوان با دل خود کـرد ز تو بحث و جدل

آنچه از غیبتت ای دوست بـه ما درگـذرد
نتوان گـفت به صد مصرع و ابیـات غزل


خاطـرات تو و آن چشم و لب و ناز سخن
گشت درکام دلم چون شکر وشهد وعسل

بسکـه در وصل تو اواره ی هر کوی شدم
شهره ی شهر شدم عاشق مجنون به مَثل

شـود آرام دلــم از نـفـس و گــرمـی تـو
چـون در آغـوش بگیرم تن نازت به عمل

نشود از دل مـا عشـق تـو بیـرون مگرت
کـه ببینـی چـو مـرا خفته درآغوش اجل

دلـم آرام بـگـیرد ز بـرت زانـکـه چـنـیـن
ای دل آرام بخـواهـم ز تو آغوش و بغل


عاشقت گشته نکوئی به عشقت هـردم
بستیـزد بـه خشـم با همه اقوام و ملل

عباس نکوئی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد