یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نمایان میکنی گاهی, نگاهی

نمایان میکنی گاهی, نگاهی
شدی سوهان روح بی گناهی

در این پیکار امواج تلاطم
شدم همرزم رویت, با سپاهی

نگیر این قفل چشمت لحظه ای,.. تا
منم محتاج زنجیر پناهی

تب و شبهای طولانی, ... کجایی؟
کنارم باش, وقتی قرص ماهی

به صد دفتر نمیگنجد غم دل
نفس تنگ است, میگیرد به آهی

مسیرم تا رسیدن چند فرسخ؟!
که میپویم تورا در کوره راهی

دلیل زنده بودن,... این نفس ها
طلوع روی ماهت, گاه گاهی


محمد جلائی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد