یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

هنوزم تک درخت , عاشقی و سربه زیری

هنوزم تک درخت , عاشقی و سربه زیری
نمی دانم که بیدی!! یا که مجنونی!! اسیری!
فشانده گیسوان مرمری , را روی دیوار
پریشان, دل ربا, عاشق ....چنان قلب ی و تیری

گرفته کوچه را....انگار ....بویی
نشسته در دلم....بی گفتگویی!!
نگاهم خیس ..می خواند خدا را
خدایا...پشت در هستی؟؟ تو...اویی؟


گرفته سینه ام را انتظاری
شکسته در دلم, شاخه خاری
نمی دانم چه میخواهم..چه هستم
رهایم کن, از این چشم انتظاری

شب از یاد تو ‌...مجنون می شوم باز
نمی خندی و محزون می شوم باز
شبیه قصه های ....پر ....فریبی
بسی لیلا و ...مجنون ...می شوم باز


نرجس نقابی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد