یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تا میله ی قفس غزلستانی از پر است

تا میله ی قفس غزلستانی از پر است
پرواز هر پرنده تمنای اخر است

زندان به سجده های شبش غبطه میخورد
دیوار خسته منتظر دست لاغر است

خورشید اگر به فکر طلوعی دوباره نیست
در سایه سار حضرت موسی ابن جعفر است

باران بهانه کی کند آنجا که سال هاست
چشم فلک به نغمه تنهائی اش تر است

زنجیر اگر به طاقت پایش فرو نشست
دُردانه ای در آستانه ی تقدیس دلبر است

اینجا حریم خلوت بالحوایج است
اینجا نفس بهانه هر مشک و عنبر است

مشهد اگر به غربت دل می دهد جلا
آهو تر از بهانه ی بال کبوتر است

اینجا به عطر سیب دلاویز دلبران
حال و هوای خاطره باد صرصر است

علی معصومی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد