یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

در مطلع یک صبح قشنگ

در مطلع یک صبح قشنگ
زیر رگبار تب خاطره‌ها
درگشودی و قدم بگذاشتی
بر بلندای شب فاصله‌ها
دستم بگرفتی تو بردی با خود
تا همهمه صدای آن قافله‌ها
من مست شدم شاد گریستم
رفتم به تمنا به بر آیینه‌ها
آکنده شد این جان وجودم

دل به دریا زدم از بهر تن حادثه‌ها

مهرداد درگاهی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد