یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نمیدانم چرا حالم دگرگون شد خیالم پر کشید

نمیدانم چرا حالم دگرگون شد خیالم پر کشید
صوت زیبا در خیالم عاشقانه سر کشید
آرزویم گل رخسار تو و وصل وصال تو شدم
بارالها شوق دیدار شهنشاهش به راهم در کشید
چون نگاهم میکند مست و خراب او شدم
وانگه از شوق صدا آواز دارد عاشقانه پر کشید
روزگار از تلخ کامی ها لبش شیرین شکر شد
هر زمانی مژده داد مرغ سحر از اسیری در کشید

یارم اگر مژگان عاشق را چو مستی سرمه یافت
چشم مستانه هزاران بلبل آواز خوانش بر کشید
بهارش قلب ما . مرغش خوش آواز چمن بود
آتشم را عاشقانه در چمن با عود و عنبر تر کشید
بس که بلبل نغمه خوانده در سرای تو غریب
غنچه قلبت شکفته , کفش نو را ور کشید

مهندس امین تقوی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد