یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

برای بستری , از شعر تازه

برای بستری , از شعر تازه
کمند گیسوانت , بازه ,بازه
برای گم شدن , دراین شب تار
دلم با برق چشمونت میسازه
برای قصه گفتن, یا شنیدن
به شیرینی لبهاتم نیازه
تو بودی, قفل دل رو باز کردی
همیشه درشبم , پرواز کردی
تواین , بیحوصلگی های دائم
به لبخندی ,دلا رو شاد کردی
برای هر قرار, بیقراری
مثه هر صبح یلدا, ناز کردی
حالا ما و دل و یک شهر آواز
نشسته عکس شب , درهاله راز
مثه خاری بپا, در حال پرواز !
فقط مونده بجا, یک ناله ی ساز !؟


سیدمحمدمعالی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد