یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

باز زخمه ای دل را به زخمی تازه مهمان کن

باز زخمه ای دل را به زخمی تازه مهمان کن
در آستینت، آلتِ قتاله پنهان کن

کافر به عشقت می شوم نامهربان آخر
با بوسه ای اما دلم را غرق ایمان کن

لعنت به دلتنگیِ عصرِ جمعه‌ها، لعنت
یک دَم بیا، این غصه را بامهر درمان کن

مثل کویری در تبِ عشقِ تو سوزانم
من را صدا با لهجهٔ زیبای باران کن

افتاده ام زیرِ سُمِ جُورِ زمان بی تو
لطفی به حال پاخورِ قالیِ کرمان کن

قدری وفاداری ودلداری بیاموز وُ
خود را مُزَیَّن به شمیمِ عطرِ انسان کن

رسم خوشایندیست با لبخند دل بردن
هر روز را بر عاشقانت عید قربان کن


احمدصیفوری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد