یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

با من حرف بزن!

‌با من حرف بزن!
گلویت تنوری گرم
که گندم را به شکل قرص نان
میان انسان و گنجشک تقسیم می کند
و لب هایت
شمایل پیراهن سرخی ست

که روی بند
زبان باد را می فهمد.

من خسته ام
و خستگی همیشه از پاها رسوخ می کند
وقتی که ایستاده ای
و از پشت سر
برای رفتن آدم ها دست تکان می دهی.

من خسته ام عزیزم،
و "خستگی"
واژه ای است که کارش را بلد است
رنج، کارش را بلد است
قرص ها، کارشان را بلدند
و تنهایی
پنجمین عنصری ست که انسان را می سازد!

بغلم کن و با من حرف بزن،
تا برای روزهای مبادا
استقامت را
به شکل استرلیزه
در پاهایم ذخیره کنم.

"حمید جدیدی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد